|
2 / 5 / 1393برچسب:smsعاشقانه,عاشقانه ها,مطالب عاشقانه,مجموعه اشعار,شعر های عاشقانه, :: 2:13 :: نويسنده : ☼admin)suzy)
و خداوند روز اول آفتاب را آفرید روز دوم دریا روز سوم صدا را روز چهارم رنگ ها را روز پنجم حیوانات را روز ششم انسان را روز هفتم خداوند با خود اندیشید : دگر چه چیزی را نیافریده ام؟! پس تو را برای من آفرید.... ![]()
1 / 5 / 1393برچسب:, :: 19:59 :: نويسنده : ☼admin)suzy)
بی تو از آخر قصه های مادر بزرگ میترسم میدانم عزیز!
![]()
29 / 4 / 1393برچسب:smsعاشقانه,مطالب عاشقانه,اشعار عاشقانه,اشعار گروس عبدالملکیان,مجموعه اشعار, :: 1:10 :: نويسنده : ☼admin)suzy)
یک جفت کفش
![]()
8 / 4 / 1388برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : ☼admin)suzy)
سلام دوت جونای خوبم...امروز تولد بهتریت دوستم و خواهر گلم اتنا جونه اتی جون،به قدمت تمام این 9 سال دوستی و سال ها و ماه ها و هفته ها و روز ها و ساعت ها و دقیقه ها و ثانیه ها دوستت دارم و... تولد مبارک خانوم گلی... این کادوی ناچیز رو از من بپذیر ... دوستت دارم...
smsو مطالب عاشقانه....لطفا" به ادامه ی مطلب مراجعه فرمایید...! ادامه مطلب ... ![]()
28 / 4 / 1393برچسب:, :: 19:43 :: نويسنده : ☼admin)suzy)
از ماه... لکه ایی بر پنجره مانده است... از تمام اب های جهان، قطره ای برگونه ی تو... و مرز ها آنقدر نقاشی خدا را خط خطی کرده اند که خون خشک شده،دیگر... نام یک رنگ است... از فیل ها.... گردنبندی بر گردن هایمان و از نهنگ....شامی برمیز فردا صبح انسان به کوچه می آید و درختان از ترس، پشت گنجشک ها پنهان میشوند...!!! ![]()
27 / 4 / 1393برچسب:smsعاشقانه,ممطالب عاشقانه,مجموعه اشعار,شعرهای عاشقانه, :: 18:5 :: نويسنده : ☼admin)suzy)
نه اندوهی در چشمانم نه ملالی در سر انگشتانم که نامت را مینویسم... چشم هایم، در پیله ای از ابریشم عشق خواب تو را میبینند... شاید نخستین دیدارمان همین امروز باشد... با سلامی در سکوت...! ![]()
26 / 4 / 1393برچسب:sms عاشقانه,مطلب های عاشقانع,متن ها و اشعار عاشقانه و عارفانه, :: 4:33 :: نويسنده : ☼admin)suzy)
تو آغوشت بگیر امشب تن تب دار سردم را
![]()
آدمهاي ساده را دوست دارم... همانهايي كه بدي هيچكس را باور ندارند... همانهايي كه براي همه كس لبخند دارند... همانهايي كه بوي ناب آدم مي دهند... و من باور دارم كه تو از همانهايي... ![]()
24 / 4 / 1393برچسب:کودک است,عاشقانه ها,smsهای عاشقانه,مطالب عاشقانه, :: 1:0 :: نويسنده : ☼admin)suzy)
دلم چه كوكانه بهانه تو را ميگيرد... اما تو به دل نگير... فقط بگو... كودك است دیگر نمي فهمد!! ![]() گفت : دعا كني برميگردد گفتم : آنكه با دعايي برگدد به نفريني خواهد رفت... خواستي بيايي... خواستي بماني... با دعا نيا... با دل بيا... با دل بمان... ![]() ![]() |