.jpg)
واي ،باران ؛
باران ؛
شيشه ي پنجره را باران شست .
از دل من اما
- چه كسي نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربي رنگ ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ .
مي پرد مرغ نگاهم تا دور،
واي،باران،
باران ،
پر مرغان نگاهم را شست .
خواب روياي فراموشيهاست !
خواب را دريابم ،
كه در آن دولت خاموشيهاست.
من شكوفايي گلهاي اميدم را در دروياها مي بينم،
و ندايي كه به من مي گويد:
" گرچه شب تاريك است
" دل قوي دار ،
سحر نزديك است
نظرات شما عزیزان: